|
ایستگاه تنهایی کوه چون سنگ بود تنها شد یا چون تنها بود سنگ شد ! من که نه سنگ بودم نه کوه ، من چرا تنها شدم ؟
یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشته است:
ازدواج کرده‌اید؟ سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟چند سئوال ساده دارم: 1- پاتوق جوانان مجرد کجاست ؟ 2- چه گروه سنی از مردان به کار من می‌آیند ؟ 3- چرا بیشتر زنان افراد ثروتمند ، از نظر ظاهری متوسطند ؟ 4- معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند ؟ و اما جواب مدیر شرکت مورگان :
نظرات شما عزیزان:
سلام.وبلاگت خیلی زیباست.به من هم سری بزن.خوشحال میشم.
.gif){kind=small}
سلام دوست عزیز وب قشنگی دارید این داستان هم عالی بود موفق باشید
.gif){kind=small} .gif){kind=small} خوشحال میشم به منم سر بزنید و نظر بدین و اگه با تبادل لینک موافق بودید خبرم کنید};-  شنبه 28 مرداد 1391برچسب:داستان کوتاه ازدواج به خاطر پول!,داستان کوتاه,داستان عاشقانه, :: 13:44
saeed .R
درباره وبلاگ  به ایستگاه تنهایی من خوش آمدید امیدوارم که از وبلاگم خوشتون آمده باشه و با نظرات زیبای خودتون منو همراهی کنید. آخرین مطالب 
نويسندگان پيوندها
|
|||
|
|
تبادل
لینک هوشمند
